مدح و مرثیه حضرت زینب در اسارت
ای قــامت همیشه تر از قبــل استــوار ای بانــوی نـجـابت و ای بانوی وقــار روشن تـرینِ آیــنــه ها بر جــبــیـنِ تو قــد می کشد ز هر نـفست قــامت بهار زیبـاتـرینِ حــادثــه هـا با تو هـم قـرین زیـبــاتـرینِ جـلــوۀ حق از تو آشکــار تو در بـهـشت و آینه ها هـم جــوار تو اما هـنوز چشم تو گــریان و سوگــوار بغض رسایت آینــه ها را به هم تـنـیـد در فصل سنگ و آینه و داغ و انکسار بگــذار از صــلابت تو کــوه بشکــنـد ای بانــوی همیشه تر از پیش استــوار |